Friday, November 16, 2007

بذل و بخشش حساب شده

این بیت معروف حافظ رو چندین و چند بار شنیدیم و خوندیم.

اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را

اولین باری که این بیت رو خوندم مثل بقیه آثار حافظ به دلم نشست. اما بعد از مدتی شعر صاتب رو دیدم که توی یک کل کل ادبی حافظ رو به خاطر بذل و بخشش از کیسه خلیفه زیر سوال برده بود. بعد از اون هم شهریار آب پاکی رو روی دست هر دو ریخت و شعری سرود که برای همه جالب بود.

وقتی شعرهای صائب و شهریار رو خوندم، چند لحظه به قدرت قلم حافظ شک کردم! چرا باید شاعری مثل حافظ چنین بیتی داشته باشه تا مورد تمسخر سایرین قرار بگیره. بالاخره از حافظ خیلی بعید بود که بخواد توی بذل و بخشش این همه خسیس باشه! این سوال همچنان توی ذهنم بود؛ تا اینکه هفته پیش وقتی داشتم یکی از غزل‌های حافظ رو می‌خوندم، در اواخر غزل چشمم به این بیت خورد و خیلی توجهم رو جلب کرد.

سر و زر و دل و جانم فدای آن یاری
که عهد صحبت مهر و وفا نگه‌دارد

یک آن به یاد غزل معروف ترک شیرازی افتادم ولی این بار خیلی تفاوت داشت. همون شاعری که یک بار حتی حاضر نشده بود بیشتر از سمرقند و بخارا رو به یارش ببخشه الان ادعا کرده بود که می‌خواد سر و زر و دل و جانش رو فدا کنه. اما آخه این دو تا شرایط چه فرقی با هم داشتند؟!

با یک بار دیگه خوندن این بیت جواب سوالم رو پیدا کردم. توی شعر اول یار حافظ فقط تونسته بود دلش رو به دست بیاره؛ اما یار شعر دوم حق مهر و وفا رو نگه داشته بود. تفاوت دل‌بردن و وفاداری همیشه برام واضح بود، اما شاید این دو تا بیت مهر تاییدی بود به اون چیزی که بهش اعتقاد داشتم. واقعا از حافظ خوشم آمد. حتی توی بذل و بخشش هم همه چیز و رعایت کرده بود. شاید سهم یاری که فقط دل می‌بره بیشتر از سمرقند و بخارا نباشه، اما در عوض برای یاری که مهر و وفا رو نگه می‌داره باید سر و زر و دل و جان رو هم فدا کرد!

صائب و شهریار رو خیلی قبول دارم. اما باید قبول کرد که حافظ چیز دیگه‌ای هست و حتی قبل از اینکه به تمسخر گرفته بشه جواب این کل کل ادبی رو به همه داده. فقط این ما بودیم که بی‌تفاوت از کنارش گذشتیم...

این هم شعرهای صائب و شهریار برای اونایی که قبلا نخونده بودن.

صائب:

اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سر و دست و تن و پا را

هر آن‌کس چیز می‌بخشد ز مال خویش می‌بخشد
نه چون حافظ که می‌بخشد سمرقند و بخارا را

شهریار:

اگر آن ترک شیرازی به‌دست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم تمام روح و اجزا را

هر آن‌کس چیز می‌بخشد به‌سان مرد می‌بخشد
نه چون صائب که می‌بخشد سر و دست و تن و پا را

سر و دست و تن و پا را به خاک گور می‌بخشند
نه بر آن ترک شیرازی که برده جمله دل‌ها را

7 comments:

Anonymous said...

ya ...
Salam:
havashi cheghadr ziade hata hol mehvar sher!
vali khob babate etelaa resanitun mamnun.
khosh bashi
khoda negahdar

Unknown said...

ز شعر حافظ شیراز می رقصند و می نازند
سیه چشمان کشمیری و ترکان سمرقندی

Anonymous said...

salam saeede azizam! khobi? az didane vebe shakhsit khili khoshhal shodam. ama chera vlesh kardi? saret khili shologhe? rastii gharar bod vase ma ham benevisi. pas chi shooood? montazere postet ti payande hastim!movazebe khodet bash

Vahid Jazayeri said...

Salam Saeedeh, webloget ro taze kashf kardam, in entryt ke kheili jalebo ghashang bood, baghiash ro ham sare forsat bayad biam bekhoonam.
shado sarkhosh bashi

Anonymous said...
This comment has been removed by a blog administrator.
Unknown said...

salam saeede.
khoshhalam mibinam zendei va narahatam ke nemidunestam iran nisti!
movaffagh bashi;)

محسن said...

salam
emshab in matnetoono didam yade khaterate gozashte oftadam, vase hamin too webloge khodam ye post gozashtam, hatman bekhoonidesh, jalebe.
http://aaftabmahtab.blogspot.com/2008/03/blog-post_08.html#links